سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سران فتنه و ارتباطشان با مردم

 

بسم الله الرحمن الرحیم

این سؤالی است که بارها وبارها در ماههای اخیر خصوصا بعداز انتخابات دوردهم ریاست جمهوری در اذهان بسیاری از مردم عزیزمان پیش آمده و با توجه به شناختی که ازآنها در سالهای بعدازپیروزی انقلاب کبیراسلامی ایران در سال پنجاه و هفت به دست آمده جای هیچ گونه تردیدی برای انها درشناخت سره از ناسره باقی نمی ماند ولی من باب تذکر که نافع مؤمنین است و روشن شدن افق پیش رو چند جمله ای عرض می نمایم.

اگر کمی عمیق تر به ماجرا نگاه کنیم و اعترافات بازداشت شدگان فتنه انتخابات ریاست جمهوری سال 88 را مانند قطعات پازل در کنار هم قرار دهیم خواهیم فهمید این جریان خیلی پیچیده تر از آن است که به همین راحتی بتوان براندازی توسط آنان را نتیجه گیری کرد.

واقعیت آن است که این انقلاب همانند سایر حرکتهای مردمی در طول تاریخ و در سراسر دنیا طی چند مرحله خالص تر گردیده است یعنی مردمی که پای انقلاب آمدند باقیمانده ها را بیشتربه اهداف رهبر کبیر انقلاب که اهداف امت امام هم بوده نزدیکتر دیده اند و وفاداری خود را به این انقلاب بیش از پیش ثابت کرده ادند.

البته این به انگیزه افرادی که با انقلاب همراه شده اند هم برمیگردد که تا کجا خواهند توانست پابپای امام و امت خودرا نگه دارندو باصطلاح امروزیها از چشم مردم نیفتند.

این دقیقا شاه بیت اتصال کسانی است که قصد داشته اند با همین ترفند از پشتیبانی مردمی برخوردارشوند و کسانی که از ابتدای انقلاب از بطن مردم توانستند خواستهای مردم رابشناسند نیزموفق شدند آراء مردم را ازآن خود کنند ولی تا آنجا این آراء از آنشان بوده که در همان مسیر که شعارش را داده بودند باقی مانده باشند.

با نگاهی به انتخاباتهای برگزار شده در کشور عزیزمان خواهیم یافت که ملت ایران با امام راحل وامام حاضر خود پیوند ناگسستنی دارد و هر کس به این شجره طیبه وفادار باشد در بین مردم نیز از جایگاه برخوردار خواهد بود و هر کس فاصله بگیرد بالتبع جایگاهی ندارد.

نحوه انتخاب اولین رییس جمهورجمهوری اسلامی را بازنگری کنیم می بینیم او آنطور وارد صحنه انتخابات شد که گویی به اذن ولی فقیه یعنی امام خمینی سلام الله علیه، خود را در معرض انتخاب قرار داده است و البته نقش رسانه ملی که آنروز در اختیار ملی گراها بود در موجه نشان دادن وی تأثیر بسزایی داشت. دکتر سید ابوالحسن بنی صدر نخستین رییس جمهوراسلامی ایران شد ولی خیلی دوام نیاورد و به علت پشت کردن به آرمانهای امام خمینی و بی توجهی به خواست مردم متدین که همان اقتدار در برابر بیگانگان بود،به سرعت پله های نزول آراء را پشت سر گذاشت تاجائیکه هنگام فرار، اندک همفکرانش که مملکت را از آن خود می دیدند نیز کاری ازپیش نبرده و با ترور آشکار در خیابانها وکوچه ها به خیال خود ملت را تنبیه کردند.

درست بعداز خلع بنی صدر و فرار مفتضحانه اش رییس جمهور مکتبی ومردمی یعنی شهید محمد علی رجایی توانست با همان روحیه مردمی آراء ملت را از آن خودکند والگویی در جمهوری اسلامی برای رؤسای جمهورآینده باشد.

ولی کمتراز یکماه از انتصابش بر ریاست جمهوری نگذشته بود که دستان پلیدی که هنوز ناشناخته اند و حضور فردی مثل رجائی برایشان خطرداشت دست به کار شدند بابرداشتن او از سر راه خود، جاودانه اش کردند.

پس علت اقبال و ادبارمردم تاحدودی روشن شد . اما هنوز کسانی بودند که برای حفظ منافعشان خودرا همراه با جریان انقلاب اسلامی نشان می دادند و در فتنه ها ماهیت خود را نشان دادند واز نیروهای ریزشی انقلاب شدند.

با نگاهی به فتنه هایی که هرکدام برای از پای در آوردن یک نظام کافی بوده، در می یابیم که چه کسانی در کجاها پایشان لغزید واز قطار انقلاب اسلامی پیاده شدند.

هرچند جمع کثیری از کسانی که نتوانستند همراه با ملت ایران بمانند بعد از ارتحال آن قائد عظیم الشأن حضرت امام خمینی سلام الله علیه از مسیر خارج شدند لیکن در اواخر عمر بابرکت آنحضرت نیز خطر آنها برملا شد و بخشی از ریزشها در همان ایام صورت گرفت.

به عنوان نمونه می توان به این موارد اشاره کرد:

کودتای نوژه و در پی آن غائله تبریز، توطئه ملی-مذهبی ها که با فتح لانه جاسوسی برملا شد، اعتراضات به حکم قصاص توسط نهضت آزادی ، استعفای بازرگان از نخست وزیری ، توطئه های منافقین(مجاهدین)خلق اعم از جاسوسی در زمان جنگ وبعد ازآن و ترورمسؤلان ومردم ، ماجرای مک فارلین دراثنای جنگ تحمیلی ، ماجرای مهدی هاشمی وباند خطرناک اوکه منجر به اعدام وی و برکناری آیت الله منتظری از قائم مقامی رهبری گردید.

در هر مرحله از مراحل ابتلا و امتحان عده ای که خودرا به غلط نه تنها همراه انقلاب بلکه از لیدرهای انقلاب می دانستند غربال شدند واین جریان ، زلال تر وخالص تر به سمت و سوی تحقق حکومت عدالت محور جهانی حجةابن الحسن سلام الله علیه حرکت کرده ومی کند.

واین ابتلائات در زمان زعامت قائد عظیم الشأن امام خامنه ای کبیر ارواحنافداه شدید تر و عظیم تر اتفاق افتاد. که از جمله آنها می توان  بحرانهای اقتصادی در زمان هشت ساله دولت آقای رفسنجانی و شکل گرفتن غولهای اقتصادی - که منجر به شکاف طبقاتی و رفاه زدگی برخی در جامعه گردید و جریان ایجاد عدالت اجتماعی ِانقلاب اسلامی را که همواره مورد تأکید رهبری کبیر ومقتدر بوده است را به انحراف می کشانید و تهدید هویتی برای انقلاب اسلامی به شمار می رفت - ، غائله قتلهای زنجیره ای، غائل? روزنامه های زنجیره ای که پایگاه دشمن بودند، غائل? قانون مطبوعات ، غائل? کوی دانشگاه سال 78، تهاجم وشبیخون و ناتوی فرهنگی یا همان جنگ نرم، غائل? مجلس ششم وتعارف جام زهر، ایجاد بحران خروج از حاکمیت ، ماجرای ان پی تی و سرانجام فتنه بعدازانتخابات ریاست جمهوری سال 88 را برشمرد.؛ که البته به لطف و فضل و رحمت الهی وتدابیر شجاعانه و حکیمان? رهبری معظم انقلاب اسلامی کشتی انقلاب در مسیر خود همچنان به حرکت خود با قوت واقتدار ادامه می دهد.

در این بین عده ای که در ک صحیحی از خواست مردم نداشته وندارند با متهم کردن خادمان مردم به انواع و اقسام بهتانها من جمله دروغگویی و وتوسل به هرگونه حربه ای همچون انتخاب نمادهایی که برای این ملت مقدس بوده و هست، از سابق? همراهی خود با کشتی انقلاب سوء استفاده کردند و درصدد شکار فرصتها و ضربه زدن به هویت نظامی که قانون اساسی اش به آنها اجازه داده است خودرا در معرض آراء عموم ملت ایران قرار دهند ، برآمدند.

خب آنها هم واردعرصه شدند و کار به دست ملت هوشیار وبا بصیرت مسلمان ایران تمام شد وحماسه ای بی نظیر در تاریخ دمکراسی و مردم سالاری جهان به جای ماند.

ولی برخورد آن عده فریبکارمدعی ِحقوق ملت چه بود ؟  به رأی مردم تمکین کردند  و نتیجه را پذیرفتند؟ خیر ! آنها با اتهام به خیل عظیمی از برگزار کنندگان و مجریان انتخابات که از قشر فرهیخته وفرهنگی جامعه بودند مسیر خودرا از ملت جدا کردندو با تخریب امول عمومی دست به آشوبهای سازماندهی شده زدند وآن سیاهی لشکری که در انتخابات فراهم کرده بودند از فردای انتخابات به خیابانها آوردند و برای به دست آوردن منصب ریاست جمهوری از هر جنایتی دریغ نکردند.

به فرموده رهبرعزیزترازجانمان امام سیدعلی خامنه ای ارواحنافداه «زیر سؤال بردن اصل انتخابات بزرگترین جرمى بود که انجام گرفت. این همه زحمت کشیده بشود، مردم بیایند، یک شرکتِ به این عظمت، یک نصاب‌شکنى، یک رکودشکنى در دنیا در مردمسالارى، در دمکراسى‌اى که اینقدر ادعایش را میکنند، انجام بگیرد، بعد یک عده مفت و مسلّم بیایند بدون استدلال، بدون دلیل، همان فرداى انتخابات بگویند: انتخابات دروغ است! این کار کوچکى است؟! این جرم کمى است؟! دشمن هم حداکثر استفاده را از این کرد. یک عده هم هستند در داخل کشور، از اول با نظام جمهورى اسلامى موافق نبودند - مال امروز و دیروز نیست، سى سال است که موافق نیستند - از این فرصت استفاده کردند، دیدند عناصرى وابسته‌ى به خودِ نظام، از خودِ نظام، دارند این جور میداندارى میکنند، اینها هم وقت را مغتنم شمردند، آمدند داخل میدان؛ »

بعدازاتمام حجتهای امام امت با فتنه گران آنها نه تنها به خود نیامدند ، بلکه دست به صدور بیانیه های بی ربط زدند. در این بین مسابق? بیانیه نویسی گذاشته شد وبرای آنکه سران فتنه در صدر اخبار باقی بمانند به بهانه های مختلف درمیان طرفدارانشان حاضر می شدند وبه تحریک طرف مقابل پرداختند تا از این آب گل آلود ماهی گیرشان بیاید.

هرچند که مشاوران موسوی دور از چشم طرفدارانش با در دست داشتن نتایج نزدیک به واقعیت نظرسنجیها می دانستند رأی ندارد، ولی باتمام این اوصاف قبل از پایان وقت رأی گیری (نه اتمام شمارش آراء) خودرا برنده قطعی انتخابات اعلام کردند وبا این کار پروژه آشوب را که قبل از آغاز رأی گیری تصمیم به آن گرفته بودند ، برای ابطال انتخابات وتحت عنوان کمیت? غیرقانونی صیانت از آراء جهت ابطال انتخابات ادامه دادند.

نتیج? این قانون شکنیها چیزی جز هدر رفتن اموال بیت المال ، ریخته شدن خون بیگناهان و آبروریزی ازنظامی که این همه شهید در راه تحقق و تداوم و حفظ آن جانفشانی کرده اند و صد البته رو شدن دست کسانی که به نوعی خود را همراه و همگام انقلاب و طالب حق مردم می دانستند ، نبود.

همانطورکه استاد ارجمند جناب حجةالاسلام والمسلمین حاج شیخ علیرضا پناهیان طبق روایتی می فرمودند فتنه های آخرالزمان به تقویت جبهه حق می انجامد و پیروزی حق مداران را به دنبال دارد؛ همینطور شد و این فتنه و جریان باطل باعث شد اهل باطل و جاه طلبان غربگرا نزد ملت ایران رسواتر از گذشته شوند و از چشم مردم بیفتند.

برهمگان معلوم شد طبل توخالی عمل به قانون که می نواختند چه  هدفی را دنبال می کند و منظورشان چیست. مشخص شد چه کسانی به انقلاب طبق سابقه انقلابی که به ان می نازیدند وفادارند.

با تمام افساد و آشوبی که به راه انداختند و هتک حرمتهایی که صورت گرفت همچنان «ملت شریف ایران» به عنوان مخاطب آنان در بالای بینیه هایشان خودنمایی می کند ؛ ولی آیا این فریبکاریها می تواند ملت ایران را بفریبد؟

هرگز چنین نیست و ملت ایران در پاسخ به چنین رفتارهایی پاسخ قاطع ودندان شکنی به سران فتنه (هاشمی ،خاتمی ، کروبی ، موسوی ،...) دادند و در راهپیمایی نهم دیماه 88 و 22بهمن ماه 88 بعداز 8 ماه خون دل خوردن پاسخ آنان را در بیانیه های دشمن شاد کن آنان دادند.

بله! وفاداری به آرمانهای ملت در حفظ استقلال و شرف اسلامی وملی اعم از مکتبی بودن وتبعیت از ولایت مطلقه فقیه وامام امت و وفادار بودن تا آخر به ارزشهای انقلاب اسلامی که ملت برای آن از جان و مال خود مایه گذاشته اند از دلایل  پشتوانه مردمی بوده و هست. دقیقا همان چیزهایی که سران فتنه از آن رویگردان شدند.در ایام انتخابات می بینیم که شعارهایشان به خواست مردم نزدیک می شود وبعدازآن به ورط? فراموشی می افتد.

 مگر محمد خاتمی را مردم فراموش کردند که چگونه خود را به بیت امام منتسب می کرد و لی بعد از ریاستش ذره ای به آرمانهای امام پایبند نبود؟ مگر غیر از این بود که مردم به خاطر نسب وی به پدر بزرگوارش یعنی آیت الله سیدروح الله خاتمی و سیادت و روحانیتش به وی اقبال نشان دادند؟ ولی آنچه که عملکرد وی نشان داد هرچه عناصر سکولار ولائیک ولیبرال را سر کار آورد وتفکر سکولار بر جامعه حاکم کرد و روز بروز اقشار دلسوز و از جان گذشته و انقلابی که امید به این نظام بسته اند را مطرود و منزوی کرد که سرانجام به منزوی شدن خودش انجامید.این تفاوت فاحش بین قول و عمل وی تا آنجا پیش رفت که بعدازاتمام دوره ریاست جمهوریش با قاتل جوانان این مرز وبوم یعنی کارتر جنایت پیشه دیدار کرد و تأسف آور آنکه ویزای آمریکای وی را خود بوش کوچک ،این جنایتکار جنگی و دشمن خونی ملت ایران امضاء کرد و مجوزورود به کشور شیطان بزرگ را به وی داد.این سرانجام یکی از سران فتنه شد ؛ که البته به اینجا ختم نشد بلکه دیدارهای مسأله دار وی در خارج از کشور با جورج سوروس صهیونیست و جین شارپ طراحان جنبشهای مخملی دنیا انجامید.بگذریم از حاشیه های دیدارهایش که با زنان و دخترکان نیمه عریان دست می داد و آبروی نه تنها ایرانیان بلکه روحانیون را برد .

نه ! ملت ما با کسی عقد اخوت نبسته است . وتا شهادت با ولایت همراه است.